* مسجدرسول اکرم(ص) *

* اللهم ارزقنا توفیق الشّهادت فی سبیلک به حقّ فاطمة الزّهرا(س) *

* مسجدرسول اکرم(ص) *

* اللهم ارزقنا توفیق الشّهادت فی سبیلک به حقّ فاطمة الزّهرا(س) *

{زنده نگه داشتن یاد شهیدان کمتر از شهادت نیست }
*مقام معظم رهبری مدظله العالی*
سامانه پیامک مسجدرسول اکرم(ص):30001683000453
آدرس :تهران,منطقه 17,میدان ابوذر,خیابان ابوذر غربی,خیابان قفیلی,مسجدرسول اکرم (ص)

طبقه بندی موضوعی

۸ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

تصویری که میلیون ها نفر را گریاند


این تصویر که به تازگی بر شبکه های اجتماعی منتشر شده تا به حال ملیون ها

بیننده داشته واشک آنها را سرازیر ساخته است.یکی از کودکان شرکت کننده در

عزاداری های امام حسین(علیه السلام) در عالم کودکانه اش سعی می کند ,

با بطری آب خود،شیرخواره امام حسین (علیه السلام) را سیراب کند.




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۲ ، ۱۷:۳۶

اللهم عجل لولیک الفرج...


داشت محوطه رو آب و جارو می کرد.


به زحمت جارو رو ازش گرفتن

ناراحت شد و گفت : بذار خودم جارو کنم

اینجوری بدی های درونم هم جارو میشن

کار هر روز صبحش بود،کار هر روز یه فرمانده لشگر..

بابا شهید همت و میگم دیگه...

چقدر ساده شعار میدهیم که ما پیرو فلان کس هستیم چقدر ساده خودمان را از جنس انسان هایی مثل شهید همت می دانیم در حالی که به سادگی مثل آب خوردن وقتی کمترین قدرتی در دستمان باشد بدترین کارها را با بهترین دوستانمان انجام می دهیم چقدر راحت قضاوت ها و دلخوری های شخصی را در کارهایمان دخیل می دهیم و با پررویی تمام اسم امثال شهید همت را به زبان می آوریم در حالی که با کوچکترین سمتی منیّت هایمان شروع می شود خودمان را گم می کنیم و چقدر راحت غرور کسی را خورد می کنیم.خودمان را تافته جدا بافته می دانیم و قضاوت هایمان شروع می شود دانسته یا نادانسته چوب حراج را به آبرو و حیثیت کسی می زنیم.

خدایا دلهایمان را از جنس شهید همت کن نه فقط ظاهرمان را.

منبع:www.rasoultalebi.blogfa.com

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۲ ، ۱۷:۳۶

اللهم عجل لولیک الفرج...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۲ ، ۱۷:۳۵

اللهم عجل لولیک الفرج...

 بسم رب الشهدا....

محو سخنان حاج همت بودم که در صبحگاه لشگر با شور و هیجان و حرکات خاص سر و دستش مشغول سخنرانی بود. مثل همیشه آنقدر صحبت های حاجی گیرا بود که کسی به کار دیگری نبپردازد. سکوت همه جا را فرا گرفته بود و صدا فقط صدای حاج همت بود و گاهی صدای صلوات بچه ها.

تو همین اوضاع صدای پچ پچی توجه ها را به خود جلب کرد. صدای یکی از بسیجی های کم سن و سال لشگر بود که داشت با یکی از دوستاش صحبت می کرد. فرمانده دسته هرچی به این بسیجی تذکر داد که ساکت شود و به صحبت های فرمانده لشگر گوش کند، توجهی نمی کرد. شیطنتش گل کرده بود و مثلاً می خواست نشان بدهد که بچه بسیجی از فرمانده لشگرش نمی ترسد. خلاصه فرمانده دسته یک برخورد ی با این بسیجی کرد.

سرو صداها کار خودش را کرد تا بالاخره حاج همت متوجه شد و صحبت هایش را قطع کرد و پرسید: «برادر! اون جا چه خبره؟ یک کم تحمل کنید زحمت رو کم می کنیم». کسی از میان صفوف به طرف حاجی رفت و چیزی در گوشش گفت. حاجی سری تکان داد و رو به جمعیت کرد و خیلی محکم و قاطع گفت: «آن برادری که باهاش برخورد شده بیاد جلو.»

بسیجی کم سن و سال شروع کرد سلانه سلانه به سمت جایگاه حرکت کردن.

حاجی صدایش را بلند تر کرد: «بدو برادر! بجنب»

بسیجی جلوی جایگاه که رسید، حاجی محکم گفت: «بشمار سه پوتین هات را دربیار» و بعد شروع کرد به شمردن.

بسیجی کمی جا خورد و سرش را به علامت تعجب به پهلو چرخاند.

حاجی کمی تن صدایش را بلندتر کرد و گفت: «بجنب برادر! پوتین هات».

بسیجی خیلی آرام به باز کردن بند پوتین هایش همه شاهد صحنه بودند. بسیجی پوتین پای راستش را که از پا بیرون کشید، حاجی خم شد و دستش را دراز کرد و گفت: «بده به من برادر!»

بسیجی یکه ای خورد و بی اختیار پوتین را به دست حاجی سپرد. حاجی لنگ پوتین را روی تریبون گذاشت و دست به کمرش برد و قمقمه اش را درآورد. در آن را باز کرد و آب آن را درون پوتین خالی کرد. همه هاج و واج مانده بودند که این دیگر چه جور تنبیهی است؟

حاجی انگار که حواسش به هیچ کجا نباشد، مشغول کار خودش بود و یکدفعه پوتین را بلند کرد و لبه آن را به دهان گذاشت و آب داخلش را نوشید و آن را دراز کرد به طرف بسیجی و خیلی آرام گفت: «برو سرجایت برادر!»

بسیجی که مثل آدم آهنی سرجایش خشکش زد بود پوتین را گرفت و حاجی هم بلند و طوری که همه بشنوند گفت: «ابراهیم همت! خاک پای همه شما بسیجی هاست. ابراهیم همت توی پوتین شما بسیجی ها آب می خوره، ابراهیم همت از همه شما التماس دعا داره»

جوان بسیجی یکدفعه مثل برق گرفته ها دستش را بالا برد و فریاد زد: برای سلامتی فرمانده لشگر حق صلوات.

و انفجار صلوات، محوطه صبحگاه را لرزاند .


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۲ ، ۱۷:۳۴

اللهم عجل لولیک الفرج...




ضد انقلاب در کردستان نیرو های زبده سپاه رو شناسای می کرد بعد برا سرشون جایزه می گذاشت
وقتی محمود کاوه به کردستان آمد،دو هفته بعد اسمش رفت تو لیست سیاهشان !!!
برای سرش سه هزار تومان جایزه گذاشت !!!
یک ماه بعد سر کاوه را پانزده هزار تومان می خرید چند ماه بعد در عملیات آزاد سازی بوکان،
قیمت سر محمود کاوه به دو میلیون تومان رسید!!!!!!!


پی نوشت : سر مارو چند قیمت میزارن؟؟

خودم ک هیچی نمی ارزم جدی میگم...


منبع:www.shahid207.mihanblog.com
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۲ ، ۱۷:۳۳

اللهم عجل لولیک الفرج....


شهید حاج ابراهیم همت:

به جوانان بگویید،امروز چشم شهیدان
 
به شماست بپاخیزید اسلام

وخودرا دریابیید...







تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net

 سردار نور علی شوشتری:

دیروز دنبال گمنامی بودیم اما امروز

مواظبیم ناممان گم نشود!الهی

بسیرمان کن تا زمسیر برنگردیم...



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۲ ، ۱۷:۳۳
اللهم عجل لولیک الفرج ....این تصویر که به تازگی بر شبکه های اجتماعی منتشر شده تا به حال ملیون ها بیننده داشته واشک آنها را سرازیر ساخته است.یکی از کودکان شرکت کننده در عزاداری های امام حسین(علیه السلام) در عالم کودکانه اش سعی می کند ,با بطری آب خود،شیرخواره امام حسین (علیه السلام) را سیراب کند.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۲ ، ۰۹:۴۱
اللهم عجل لولیک الفرج .... کشته شدن مرا یکی از الطاف خداوند نسبت به من بدانید، زیرا بنده گناهکاری مثل من لایق این مقام نیست، و «شهادت»  برای من لطف خدای است، و این باید برای افراد گناهکار یک درس خوبی باشد که اگر از کارهای گذشته خود دوری کنند وخدا را یاد کنند، خدا هم آنها را می بخشد.(شهید سیدحسن محمودی) ***********************************************:بهش می گفتن:«آخه تو که پسر نیستی،چه جوری می خوای بجنگی!؟»می گفت:دفاع از وطن که زن و مرد و پیر و جوون نداره.هرکس باید هرکاری که از دستش برمیاد،بکنه.با اینکه سنش خیلی کم بود اصلا ازجنگ و جبهه نمی ترسید.به کسایی هم که می ترسیدن می گفت:«وقتی دشمن اومده تو شهرتون،چرا نشستید وهیچ کاری نمی کنید!؟همه باید مبارزه کنن.»(شهیده سهام خیام)
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۲ ، ۱۲:۰۶